نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

فاصله


همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته که


در مشق های کودکی


برای فهمیدن کلمات کمی فاصله هم لازم بود

شکستن دل


شکستن دل


به شکستن استخوان دنده می‌ماند


از بیرون


همه‌ چیز رو به‌ راه است ،


اما هر نفس


درد ا‌ست که می‌کشی !

قدردان باشیم



ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ


“ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ”


ﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺻﻼ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ


ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺸﺎﻥ ﺭﺍ …


ﺑﻬﺸﺎﻥ ﺧﺮﺩﻩ ﻧﮕﯿﺮﯾﺪ !


ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ “ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ” ﺣﺮﻣﺖ ﺩﺍﺭﺩ ،


ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ


ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯽ


ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ،


ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺑﺨﻨﺪﯼ ،


ﺗﺎ ﺗﻮ ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﯽ …


ﺁﺯﺍﺭﺕ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ ،


ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﮑﻨﺪ …


ﺑﻪ ﻫﺮ ﺩﺭﯼ ﻣﯿﺰﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ

قدرشون بدونید


فرشته


اینجا فرشته ای زندگی می کند

حتا اگر

خانه ی من

بهشت نباشد



آهای ! پسرهای همسایه

جنس های مذکر کوچک



شما را به خدا

مردهای بهتری شوید



من دارم این فرشته را

با خون دلم بزرگ میکنم .

پاییزتان روشن

پاییز را ساده منگر ...

پاییز اتحاد جنون‌آمیزِ برگ است با نور ...

عاشقانه‌ی برگی‌ست که همرنگ ِ خورشید شده‌ست ... !

پاییزتان روشن

رباعی از خیام

بر لوح نشان بودنی ها بوده است

پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است


در روز ازل هر آن چه بایست بداد


غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده است


::::خیـــــــــام::::

شعری از فریدون مشیری


اگر ماه بودم , به هر جا که بودم ,

سراغ ترا از خدا میگرفتم .


و گر سنگ بودم , به هر جا که بودی ,


سر رهگذار تو , جا میگرفتم .



اگر ماه بودی به صد ناز , ــ شاید ــ


شبی بر لب بام من می نشستی .


و گر سنگ بودی , به هر جا که بودم ,


مرا می شکستی , مرا می شکستی !


" فریدون مشیری"

شعری از حمید مصدق


شب تهی از مهتاب

شب تهی از اختر

ابر خاکستری بی باران پوشانده

آسمان را یکسر

ابر خاکستری بی باران دلگیر است

و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس

سخت دلگیرتر است

شوق بازآمدن سوی توام هست

اما

تلخی سرد کدورت در تو

پای پوینده ی راهم بسته

ابر خاکستری بی باران

راه بر مرغ نگاهم بسته


"حمید مصدق"

عاشق



در دایره عشق اگر باران بلا ریخت

 عاشق آن است که از دایره بیرون نرود... .

تنهایی


تنها بودن قدرت می خواهد


و این قدرت را کسی به من داد که


روزی می گفت تنهایت نمی گذارم !