نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

حسرت

گاهی به رغم تشنگی عشق ، عاقبت

با حسرتی فقط ، عطشت سیر میشود

مهمان

من از آدابِ مهمانداری ات چیزی نمی دانم


ولی در شهرِ من رسم است، می بوسند مهمان را


من از آدابِ مهمانداری ات چیزی نمی دانم  ولی در شهرِ من رسم است، می بوسند مهمان را

سختی

سخت است که ماه تو سراغ تو نیایـد

آنگاه که در حوضچه ماهی شده باشی

به خیر اوست ولی شر حساب خواهد شد گل است و وقت نوازش خراب خواهد شد

صبور باش

صبـــور بــــاش ؛


گاهی بـایــد از بیـن بـدتــرین روزهـای زنــدگیــت


بـگــــــذری تـا بـه بهتــرینهــایـش بـــــــــرسی…!