نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

زمزمه های تنهایی من


نَــــه مهـــربانــــم !!!


نِــگــران نبــــآش !!!


دلــــم را نشکــــستی !!!


فقـــطــ .... !!!


ریــــــشـه های وجــــــودم را آتش زدی !!!

خیـــالت راحت !!!



اشکهایی را بریز که من ریختم...

دردها و خوشی های مرا تجربه کن...


سالهایی را بگذران که من گذراندم...


روی سنگهایی بلغز که من لغزیدم...


دوباره و دوباره برخیز و مجدداً درهمان راه سفت قدم بزن...


همانطور که من انجام دادم....


آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی....



بوسه هایم را فروختم

دفتر خاطرات و تمام شعر هایم را سوزاندم


چمدانم را برداشتم و رفتم دنبال کار خودم


به قیمت یک عمر آزادی ...

 

دلم گرفته... .

دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار... .

عکس عاشقانه دعا کردن

قدر بدانیم

"هست"را اگر قدر ندانی،می شود"بود"...

و چه تلخ است "هستی" که "بود" شود

 و


"دارمی" که "داشتم"... .

انکار

سر به گوش من بگذار و بگو

دوستت دارم

از چه میترسی...؟


فردا دوباره می توانی انکار کنی !!!

عاشقـــــــــــــم مــــــــن... .


عاشقم، عاشق به رویت، گر نمیدانی بدان


سوختم در آرزویت، گر نمیدانی بدان


با همه زنجیر و بند و حیله و مکر رقیب

خواهم آمد من به کویَت، گر نمیدانی بدان



مشنو از بد گو سخن، من سُست پیمان نیستم

هستم اندر جستجویت، گر نمیدانی بدان



گر پس از مردن بیائی بر سر بالین من

زنده می گردم به بویت، گر نمی دانی بدان



اینکه دل جای دگر غیر از سر کویت نرفت

بسته آن را تار مویت گر نمی دانی بدان



گر رقیب از غم بمیرد، یا حسرت کورش کند

بوسه خواهم زد به رویت، گر نمیدانی بدان



هیچ می دانی که این نســــــــیم ِ آواره کیست؟

عاشق روی نکویت گر نمی دانی بدان



عاشقم عاشق به رویت، گر نمیدانی بدان


سوختم در آرزویت، گر نمیدانی بدان

قــــــــلب مــــــن



بعد از من قلبم را جدای از من خاک کنید...

ما هیچگاه آبمان توی یک جوی نرفتــــــ... .

دنــــــــــــیا

کآش دنیـــــــــآ


برای یکبار هم که شده


بازیش را به مآ می باخت


مگر چه لذتی دارد


برایش


اینهمه بردهآی تکراری..؟


قـــــــــلب تــــــــــو

مداد رنگـــــــــــــــی هایم را پس بده


"قلبــــــــ تو قرمز نیستـــــــــــ"


باید سیاهش کنـــــــــــــــــــم... .


مـــــــــن و تــــــــــــو

اســــــــــم هر دویمآن را در گینتس ثبت می کننــــــــــــد


"تو در دروغ گفتن رکورد زدی


و


من در بآور کردن"


گنـــــــــــــاه

دیـــــگر بتــــو فکـــر نـــمیـــکنـــم ....

گنـــاه اســـت ...

چـــــشم داشــــتن به مــــالِ غــــریبــــه هــــا...!!!