نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

ستاره ام باش

یک ستاره برای من کافی است

تا بهانه ای برای تماشای آسمان داشته باشم

تا در دفتر نقاشی ام ماه تنها نباشد

وشبها را هم برای خود معنی کنم

تا به یادت باشم...

ستاره ام باش...

گم شده ام

خیابان های دلتنگی ام

دیرزمانیست بوی آمدنت را نمی دهد

این روزها

پیش از آنکه

به بن بستی که انتهای آن نرسیدن است برسم

در کوچه های تردید خیالت گم شده ام!...

دلتنگی

رسول دلتنگی مبعوث شد

در غار دلم

و

اولین کسی که ایمان آورد

چشم هایم بود

با اشک هایش ... .

میترسم...

لبانت شیرینت را
به صورتم نزدیک نکن...
میترسم شوری اشک هایم ،
نمک گیرت کند !!!

لعنت


نقطه
سر خط .... . . .
لعنت به این
کاغد های
بی خط
.
.
.
.
پایان. .....

مانده ام...

آســان تــر
نـگاهــم کن !
دلــــــــم ،
تـــا عـشـق بیشــتـر نمــی دانـــد . . .
ماندهَ م . . .
کنار همان
نیمکتِ همیشگی !!!

پاییز تنهایی...

یک روز اگر آمدی

و در امتداد پاییز درختهای یک باغ

دختری را دیدی که روی طلایی برگ ها زانو زده

مبادا به تمام قد بایستی روبه روی او و زل بزنی به خاکستری خاطراتش

شاید رفته دلتنگی هایش را همدم خاک کند

حسادت...

آدمک خیس رویاهای بارانی ام!

دقیق نمیدانم رد پایت را در دلم که بگیری

به کدامین بهانه اطلسی میرسی

فقط این را میدانم که آن بهانه آنقدر قیمتیست

که مدت هاست چشمانم به قلبم حسادت میکند

بیا که ترنم نگاهم تجسم حضورت را می طلبد!...

آن روز خواهد آمد...

من حتم دارم

سرانجام روزی مهربانی

در برابر نگاه بی عاطفه ات کم خواهد آورد

روزی که تنها مامن من

آغوش اشک خواهد بود

وبرای سرودن ترانه

نیازی به نگاه سرشار از دلواپسی نیست

روزی که تنها دغدغه من نگاه خسته وبی پناه مسافریست

که سالهاست ازسفربرگشته

آن روز خواهد آمد

حتی اگر من نباشم...!

تقویم بی بهارم...

کسی آن سوی دیوار دلتنگی هایم گوش ایستاده

تا برای بهانه ای که تقویمم را بی بهار کرد ترانه بسراید

اما...چه بهانه ای

وسیع تر از تو و نگاه بی تفاوت وسکوتی بی نهایت

برای ابدی شدن زمستان قلبم؟