لایه های نرم ماسه زار های به سنگ نشسته را گریزی نیست
وقتی که دریا خشکیده باشد
وقتی به خویشتن آلوده ایم دست هایمان را !!
موج میزند تاریکی در پژواک نبودنت
بس کن اینهمه نیامدن را
من از تکرار تو آب می شود
وقتی که نفس نفس میزند پیراهنت
از پیچ و تاب های نرم نسیم