این ساده ترین هدیه من است، هدیه ای غرق درشکوه
مزین با اشک های شبانه ام و پیچیده در صندوق اسرارهای جاودانمان
هدیه ای که به آسانی به دست نیاورده ام
نه به آسانی آشنایی نگاههایمان و نه به آسانی پیوند دلهایمان
یک سلام دوباره، برای شکفتن شکوفه عشق در قلب زمستانی ات
برای یادآوری سلام ها و پیمان ها و دردهایمان
برای تو آورده ام این هدیه را این سلام را
هدیه ناچیزم فدای قدم های پراز تردیدت
بیا، بیا و بپذیر هدیه ناچیز مرا
چشم های منتظرم را پاسخی ده ... .