امشب اگر آمدی
آرام بیا
آمدنت برای روح تشنه من
شکوهی دارد، بیان نکردنی
نمی دانم چرا فقط تو
میان صفحات نقش بسته ای؟!!
و رد قدم های تو
بر تن شعر هایم مانده است!!
آخر می دانی،
آغوش شعرهایم بی تو
تنها دل نوشته هایی است که در بادپاییز رها می شود
امشب اگر آمدی
آرام بیا
به خنکای ریزش باران
من هم پیش پایت
سکوت را قربانی می کنم