نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

تو را می خوانم

بگذار دستهایت بر صفحه کلید
بماند
زیرا با هر فشاری بر صفحه کلید تو را می خوانم

عشق

و

او تنها می دانست که عشق امد و ماند و دیگر هیچ

و

بگذار بدانند ان روز که عشق را با سیب نوشتند ادم بود و حوا و

و

بدانند وقتی تو هستی و او هست تمام جهان سیبی است برای حوا

خارج شو

وقتی کسی با شما مانند یک گزینه رفتار میکند

با خارج کردن خود از معادله به او کمک کنید تا انتخاب هایش را محدود کند

به همین سادگی... .

زمستان

انتظار بیهوده

زمستان را با این وقار دوست دارم

و برف را

به این سنگینی

اینجا نه از خش خشی خبری هست نه از عابری خسته

انتظار نیمکت بیهوده است... .


شاد باش

شاد باش نه یک روز,هزاران روز . . .
بگذار آواز شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند آنان که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند.

انتظار بی فایده

چقدر احمقانه هست !!!!

از یک قهوه تلخ انتظار فال شیرین داشتن

دنیای رنگارنگ

گفتند عینک سیاهت را بردار...
دنیا پر از زیبایست!!!
عینکم را برداشتم...

وحشت کردم از هیاهوی رنگها...
آدمها هزار رنگ میشوند...
عینکم را بدهید...
میخواهم به دنیای یک رنگم پناه ببرم...!!!


نتیجه ی کلی

وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید

در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت

شخصی برای زندگی

یا

درسی برای زندگی

تنها درد من

تمام درد من اینست،

یک نفر در زندگی من هست...

.

.

.

.

.

.

که نیست... .


به جهنم

گاهی وقتها دلمان می خواهد بگوییم:

من رفتم،باهات قهرم،دیگه تموم،دیگه دوستت ندارم...!

وچقدر دلمان می خواهد بشنویم:

کجا بچه لوس؟غلط میکنی که میری؟مگه دست خودته؟

رفتن به این راحتی نیست...!

اما نمی دانم چه حکمتیست که آدمی،همیشه این جور وقتها می شنود:

به جهنم... .