نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

مترسک

خیلی ها مترسک رو دوست ندارن چون پرنده ها رو می ترسونه.

ولی من دوستش دارم چون تنهایی رو در
ک میکنه...

... .

چه لزومی دارد برای جزئیات زندگی گریه کنیم ،

وقتی کل زندگی گریه دار است . .

.

قصۀ دلتنگی

باخود گفتم :

" قصۀ دلتنگی ِ خود را باکه بگویم ؟! " ......

دل با گلایه گفت :

" بی انصاف !...

من کجا تنگم ؟!...

بهتـــــــــان چرا ؟...

سالهاست جور ِ ترا میکشم....

سنگ صبور توام.....

بیگانگی چرا ؟!....

قصۀ دلتنگی ات را ....

بامن بگو............

گوش میکنم ."

دل خود را

اینچنین دریادل نمیدانستم.........

از دل ِ دریایی ِ خود شرمسارم


قصۀ دلتنگی من


شاید همین بود


که دلی پیدا کنم

تنهایی

در نقاشی هایم تنهایی ام را پنهان می کنم،

در دلم دلتنگی ام را،...

در سکوتم حرفهای نگفته ام را،

در لبخندم غصه هایم را،

دل من چه خردسال است،

ساده مینگرد ...

ساده می خندد ...

ساده می پوشد ...

دل من،

از تبار دیوارهای کاهگلی است.

ساده می افتد...

ساده می شکند....

ساده می میرد....

جاذبه ی تو

واقعیت است جاذبه تو

از بس جذابی


می خواهم تو را به نیوتن ثابت کنم . . . !

رفتن و ماندن

رفتن که دل نمی خواست !
ماندنت جسارت میخواست !

من...

من دیـــــــــــوانه نیستم
من فقط یک جــــــور خـــــــــــــــاص

که دیگـــــران نمیتوانند

تـــــــو را دوست دارم و میپـــــــــــرســـتم...

دنیای ما...

واقعی بودیم ،
باورمان نکردند.
مجازی شدیم ،
به جرم بیکار بودن مسخره مان می کنند !
و چه دنیایی شده دنیای ما امروزی ها . . .

... .

هیـ‌ فلانـــی . . . . .


چقَدر بـــی قَرآر بودی که زودتر بروی


از دلی که روزی بی اجآزه وآرد آن شدی


مَن سوگوآره نَبودَنَت نیستم


مَن . . .


شَرمسآره این هَمه تَحَملَم !!!!


افسوس


خیــــلـــے تنــــد رفــــت!

کـــــودکـــــــے هــــایــم


بـــا آن دوچــرخـــــه قـ ــراضــــه اش


کــــاش همیـــــشـ ـه


پـنچـــــر مـــے مــــاند دوچـــرخـــه ام.....