دموکراسی بین من و تو این است
که همیشه در همه چیز حق با چشم هایت است...
وای . . .
چه لحظه های نفس گیریه . . .
وقتی هیچ بهونه ای پیدا نمیکنی بترکونی بغض لعنتیتو !
شب حکایت روز است
و تنهایی حکایت تو
در سرزمین تهیمانده از حضور
به گاه نیاز...........
میان زمین و هوا، معلق..
بین ماندن و رفتن ...
بین علاقه و عقل ...
مانده بود سر در گم ...
ای کاش خدا کاری کند برای انتخاب درست ....
انگار بر گلویم خنجر گذاشته اند و نمی بُرند .... !!!