نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

زن

تقدیم به همه زنانی که حرفشان را و دردشان را


هیچ وقت ،هیچ کس ، هیچ جا


نشنید و نفهمید


بابا آب داد


بابا نان داد


بابا فقط آب داد و نان داد، مامان عشق داد


بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد. پر شد، خالی شد


خالی نشد.خط خورد. زن ها خط خوردند، مادر ها خط خوردند


دخترها زن شدند، زن ها مادر شدند و خط خوردند


و بابا چون حق دارد، آب می دهد. نان می دهد.


مامان، زوجه


مامان، ضعیفه


مامان، عفیفه


مامان غذا پخت، بابا غذا خورد. مامان لباس را اتو کرد، بابا لباس را پوشید و رفت بیرون … .


... .


چشماتو ببند و نبودنشو تصور کن...


* اگه چشات خیس شد بدون هنوز دوسش داری . . . *


پس رهاش نکن ... .



دار

دیگر صدای نفسم نمی آید


به دار کشیده مرا بغض نبودنت...  .


تو

چه بگذری و بیایی

چه رد شوی، بروی

تمام پنجـره‌ها نه!

تمام منظـره‌ها

حواسْ پرت ِ تو اند...!!!

معجزه

خُـــــــدایا ...

قسمت و حکمتت رو بگذار...

واسه اونهایی که درکـــــش میکنن...

واسه من ...

لـــــطفا فقـــــط معجزه کن... .


عشق

"ع ش ق"‬


واژه ی غریبیست عشق...


لحظه ای آبادت میسازد، لحظه ای ویران!


لحظه ای پادشاهی، لحظه ای گدا


پر است از فراز و نشیب، دوری و نزدیکی تضاد و تفاهم، شک و یقین...


عجیب قدرتمند است و جادو میکند!



بهانه


نــه هــوا ابـریـسـت،


نـه بـارانـی مـی بـارد.


پـس بـهـانـه ی دلـم


بـرای ایـن هـمـه سـنگیـنـی چـیـسـت...!



طرح

مداد را برداشتی

طرح مرا

نه آنگونه که ھستم

ھمان گونه که میخواستی کشیدی

تمام بهانه رفتنت

این است که عوض شده ام

مداد را بر می دارم

طرح تو را

ھمان گونه که ھستی می کشم

می توانی بروی ... .


چراغ خانه

تو رفته ای


و هرکار میکنم


چراغ این خانه روشن نمی شود... .



نگوخداحافظ...

نگوخداحافظ...

بگذار پیش تو بمانم

خدا سرش شلوغ تر از آن است

که حافظ من باشد... .