نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

یادآوری

یکی باید بازگردد
به سال ها
و لیلی را
بیدار کند!
نه برای مجنون ،
بخاطر لیلی ها... .

دلتنگی

دستــ ـم را بالا مــ ـی برم
و آسمان را پایین مــ ـی کشـــ ـم
مــ ـے خواهــــــ ـم بزرگـــ ـی زمین را نشان آسمان دهـــــــ ـم !
تا بداند
گمشده ے من
نه در آغــــ ـوش او . . .
که در همین خاک بـــــــ ـی انتهاست
آنقدر از دل تنگـــــ ـی هایــــ ـم برایش خواهــــــ ـم گفت
تا ســـ ـرخ شود . . .
تا نــــ ـم نــــ ـم بگرید . . .
آن وقت رهایش مـــ ـی کنــــ ـم
و مـــ ـی دانــــــ ـم
کســــــ ـی هــــــ ـرگــــــ ـز نــــــ ـخواهد دانست
غـــــــ ـم آن غروب بارانـــ ـی
همه از دلتنگـــ ـی هاے من بود . . . !

تنهایی

برای خوردن یک سیب

چقدر تنها مانده ایم... .

یک جفت انسان

ای نوح ...! ای پیامبر خدا ...!
کاش به جای این همه حیوان ...
یک جفت انسان با خودت می بردی ... .

اگر...

اگر خدا بودم در کتاب مقدس به قلب پر احساس تو سوگند یاد می کردم... .


"تقدیم به مامان عزیزم"



یادمون نره که...

اشتباهی شماره خونه یه خانم پیری رو گرفتم،

اومدم معذرت خواهی کنم،

گفت:

علی جان تویی!

گفتم:

ببخشید مادر

اشتباه گرفتم،باز گفت:

محمد جان تویی!

گفتم:نه مادرجان اشتباه شده ببخشید،

اسم سوم رو که گفت، دلم شکست.

گفتم آره مادر جون ، خودمم

زنگ زدم احوالتون رو بپرسم .

اونقدر ذوق کرد که چشمام خیس شد... .


"هیچوقت یادمون نره که ... "

فکرش را بکن

فکرش را بکن...

یک روز می آیی...

و

می بینی...

نه من هستم...

نه این کلمات...


فکرش را بکن... .

خوش بحال خدا

خوش به حــال خــدا،

که لحظــه به لحظــه با توسـت

و من همیشه درباره ی تو با او حــرف میزنـــم...!


نذر من

دلت به ماندن نیست برو...،

عشق که گدایی ندارد.

یادت نیست مگر؟

این نذر من بود،که کوه شوم و پای نبودن هایت بمانم... .