نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

زندانی


آرزو کردم

تا آزاد باشم

اما در حصار آرزوها

حبس شدم!

من

تمــــام غصـه هـــا را مـی خـورم

بـــه سـلامتـی داشتـن تــــــــــو....

بیا

بیا...
فصلی تازه باشیم برای هم
پاییز را زندگی کنیم
آسمانی باشیم...
بیا باران باشیم
و بباریم برای هم
من بغض میکنم
تو نه!
من خودم جای هردویمان میبارم... .

نمایش

حرفهایم را تعبیر میکنی،
سکوتم را تفسیر…
دیروزم را فراموش،
فردایم را پیشگویی…
به نبودنم مشکوکی،
در بودنم مردد…
از هیچ گلایه میسازی
و از همه چیز بهانه…
من کجای این نمایشم؟‎

خدایا


خدایا!
خورشید را به من قرض میدهی ؟
از تو که پنهان نیست
سرزمین خیالم سالهاست یخ بسته است...

رسم زمونه

همـــیشه دقیـــقآ بـ ـآ یه دنــیآ بغض



بــــآ یه دنیــآ حـــرف



بــــآ یـ ـه عـآلمه اشکـــ



بـ ـآید بگـی



خـُب دیگــــه خـ ـدافظ!!

همیشه


صحبت از " دیروز و امروز و فردا " نیست
صحبت از توست ...
و تو یعنی "همیشه "

آرزو

سالهــــــــــا دویده ام

با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا

دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده ست

دلم...

.

.

.

دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد!

لیاقت

خــود را نرنجــان ...

آنکـه بودنـت را قدر ندانست !

لایق حضــور در فکـرت هم نیست ... !!!

چه کسی باور می کند


مـن بـه خـود می گـویـم:

چـه کـسی بـاور کـرد

جـنگــل ِ جـان مــرا

آتـش ِ عـشق ِ تـو خـاکـستر کــرد؟