نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

تنهایی

در گذرگاه لحظه های عبث


تنها ایستاده ام


تنها ایستاده ام و خاموش


به تو می نگرم ، به تو


ای که از قلب من بزرگتری .


هیچ کس با من نیست


حتی قلبم که زمانی همسفرم بود ؛


من هستم و من .


تنها ایستاده ام


تنها ایستاده ام و مبهوت


می نگرم رد پای لحظه های عبث را .


هیچ چیز در من نیست :


نه گذشته ی لبریز از شوم


نه آینده ی سرشار از نامفهوم


و اما حال ... چیزی نیست تا که بگویم هست .


تنها ایستاده ام


به تو می نگرم ، به تو


ای که در آفتاب غرورم آب شدی .


تنها ایستاده ام


هیچ چیز در من نیست


هیچ کس با من نیست


به تو می نگرم ، به تو


ای که از سایه ام بلندتری .


و اینک من !


از تو ، از اندوه تو تنهاترم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد