نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

مرگ

راه که می روم مدام بر می گردم

پشت سرم را نگاه می کنم

دیوانه نیستم


خنجر از پشت خورده ام

آدم که غرق شود

قطعا میمیرد!

چه در دریا ...

چه در رویا...

عشق

ﻋﺸــــــﻖ …


ﻧــــﻪ ﭘــــﻮﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍد …

ﻧــــﻪ زیبایــــی …

و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه …

ﻓﻘـــــــــــﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” ﻣﯿﺨــــــــﻮﺍﺩ …

ﺗﺎﮐــــــــﯿﺪ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ : ﺁﺩﺩﺩددﺩﺩﻡ …!

جای زخم

هروقت که دل کسی را شکستید

روی دیوار میخی بکوب تا ببینی که چقدر دل شکستی


هروقت که دلشان را بدست آوردی


میخی را از روی دیوار بکن تا ببینی که چقدر دل بدست آوردی


اما چه فایده که جای میخ ها بر روی دیوار می ماند... .

تو

دستم به تو نمی رسد

حتی در شعرهایی ،


که به دست خودم می نویسم ...


پس همچنان


در ارتفاع دورترین استعاره ها بمان ،


مباد


که دست کسی به تو برسد ... .

نگاه تو

از تابستان نگاه تو
 
تا بهار دل من



شرجی ترین دلتنگیها متولد میشود



هر صبح



طلوع چشم های تو خواهد بود



اگر آسمان حسادت نکند... .

شقایق دلم

شقایق دلم را

در باغچه ی نگاهت می کارم


نگو این عاشقانه تکراری ست.


عشق گلدانی ست


که هر روز
 
گل دوستت دارم می دهد


حتی اگر


سالهای سال


عمرش باشد.

میوه ی باغ دلم



باغی از سیب شده ام


تا دوستت دارم


بیفتد از درخت میوه هایم.

تــو


چرا برای تو این حرف ساده روشن نیست


پر است این چمدان از تو چیزی از من نیست


سفر همیشه به نام تو می شود آغاز


که بی حضور تو تکلیف جاده روشن نیست 


چگونه نشکنم ای عشق ! ای عذاب بلیغ !


دل است این که به من داده اند آهن نیست


فریب وسوسه خوردن گناه آدم بود


گناه اول آدم که سیب خوردن نیست


نگاه کن ! همه چیز از نگاه من پیداست


چرا برای تو این حرف ساده روشن نیست؟؟... .


یاد تو

و من از پنجره بیداری


کوچه یاد تو را می نگرم ، می پویم


و چنان آرامم


که کسی فکر نکرد


زیر خاکستر آرامش من


چه هیاهویی هست ...


عاشقی هم دردی است !


و من از لحظه دیدار تو می دانستم


که به این درد


شبی


خواهم مرد ... .