اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
من زادهی پاییزم،
پاییز برگریز، پاییز نقش در نقش و رنگ در رنگ، هزار رنگ و هزار نقش.
با همهی سرمایش الهام بخش شاعران است و فصل بهار عاشقان و عارفان.
آری
باید دید٬ باید لمس کرد، باید شناخت و فهمید اسرار دل طبیعت را.
پاییز رمز گشاست.
هر آنچه طبیعت در بهار برخود کرده پاییز همه را از خود میراند
پاک و زلال بیریا همه را در طبق اخلاص عرضه میکند.
عریان است
و
به البسه اما پاک است و بی ریا.
آری
پاییزی که درختان با البسههای رنگ در رنگ شهر عشق و عاشقان را نور باران
میکنند،
پاییزی که نور سرمایش تا استخوان میرسد.
آشنایم چرا که خزان عشق را بیاد دارم.
از کنار درختی که میگذرم صدای آشنای زیر پایم را حس میکنم
که امید دوباره،
زندگی دوباره، دوباره بودن و زیستن را زمزمه میکند.