رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام ...!
دلــم یــک دوســتـــ مــیـخـواهـــد
کــه خـیــلـی مـهــربــان باشــد
دلــش انــدازه دریــا ،
بـه قــدر آسـمـان باشــد
نـجـابـت خـانـه اش باشــد ،
صــفـا ســرمــایــه اش باشــد
و در شـهــر وجـود او مـحـبـت رایـگـان باشـد
هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه،
فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده
و نگریستن به راهی که پیش روست .
گاهی برای رسیدن باید نرفت...
آرآمْ مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرَوَمــْــ ...
آنـْچـِـنـآنْ آرآمْ کـهِ نَـدآنـی کـِیْ رَفْـتهِ اَمْ!
اَمـآ وَقْتـی جـآیِ خـآلیِ مـَـرآ بــِبـیـنی
آنْچـِـنــآنْ سَخْــتْ رَفْـــتـــِه اَمْ کـــِه
تَمآمِ عُمْرْ زَمآنِ رَفْتَنَمْ رآ فَرآموشْ نَکُنی...!
خبر از من داری؟…
خبر از دلتنگی های من چطور؟
و آن پروانه های شادی که در نگاهم بودند…
خبرش رسیده که مرده اند؟
هیچ سراغ دلم را میگیری؟
کسی خبر داده که آب رفته ام از خستگی؟
مچاله ام از دلتنگی؟
آه… که هیچ کلاغی نساختیم میان هم
وجدانت راحت… خبرهای من به تو نمی رسد… .
♥