I♥U ㋡ I♥U ㋡ I♥U ㋡ I♥U ㋡
خداحافظ عزیز من حلالم کن زمین گیرم/ نمیدانم چه تاریخی ولی یک روز میمیرم/ نمی خواهم دلت تنگ غروب خسته ام باشد/ اگر حتی جوان مردم بگو پیش خودت پیرم/ حلالم کن اگر روزی شبی یکوقت ناغافل/ تو را رنجانده ام از خود نگو که از تو دلگیرم/ چه شبهایی که عشق تو نمک پاشیده بر زخمم/ من از غریبی ها ، از عشق از زندگی سیرم/ اگر مردم شدم یک روح سرگردان و آواره/ غروب هرشب جمعه سراغی از تو میگیرم/ شدم لیلی نمیدانم تو هم مجنون من هستی/ سکوتی تلخ .... میدانم جوابم را نمیگیرم/ یقین دارم وفاداری ولی باز من میترسم/ از اینکه ناگهان روزی بگویی از تو هم سیرم/ خداحافظ نگاهم کن همین یک لحظه آخر/ نمی دانم چه تاریخی ولی من بی تو میمیرم.....
ادامه...
در کنار این معلمان و درس ها
درکنار نمره های صفروبیست
یک معلم بزرگ نیز
در تمام لحظه های عمر!
در کلاس هست ودر کلاس نیست!
نام اوست مرگ!
وان چه را که دزس میدهد
(( زندگی )) است
میگویند:
یک روزی هست که چرتکـه دست میگیرند و حساب و کتاب میکنند
و آن روز تـــو باید تــــاوان آن چه با من کردی را بدهی
فقط نمیدانم تاوان دادن آن موقع تـــو ، به چه درد من میخورد!؟
دور میشویم ناگهان
از خاطرِ آدم ها
چنان سواری شتاب زده
در مه
چنان گم کرده راهی
در خمِ یک کوچه
عمر لبخندهایِ ما
چون سهمِ ما از عشق
... چه کوتاه
... چه کوتاه
از تو چیز زیادی نمی خواهم
دستم را که بگیری
گرم می شوم .
لبخند که بزنی
دنیا شیرین می شود
آن قدر که این فنجان قهوه
زیر باران فجایع
بچسبد
ماه پا به فالم گذارد
و ستارگان
دیگر
خاری به چشم شب هایم نباشند ...