نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد
نــــسیــــم بـــهــار

نــــسیــــم بـــهــار

اینجا زمین است حوا بودن تاوان سنگینی دارد

ویران


بی تو
هر لحظه
مرا
بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست...


گم شده



من گم نشده ام که تو مرا پیدا کنی

من پیدا شده ی توام

دستهایت را به سویم دراز کن ... .

چگونه

در دستم
شاخه گلی به رنگ غروب
در دهانم
«پنجاه و سه ترانه‌ی عاشقانه»ی شمس
در دلم
چیزی که پنهان کردنش کار هرکسی نیست .
چگونه طبیعی باشم ؟
با این بی‌قراری بی‌مهار
و این دهان عاشقانه‌ی بی‌قرار
که اگر دهانم را ببندم
از چشم‌هایم سرریز می‌کند .

حال من

نفس می کشم تا به جای مرده ها خاکم نکنند

اینگونه است حال من...!

رویای تو

سکوت نکردم که فراموشت کنم
نمی خواهم از یادم بروی....
اشک نمی ریزم
تا.......
لحظه های نبودنت را ابری کنم
تنها...تنها...
لحظه های با تو بودن را مرور می کنم
و...به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها
نمی دانی چه غمگینم
در این تاریکی شبها
چه بی تابانه دلگیرم
نمی دانی که گاهی عاشقانه
در تب رویای تو ارام می گیرم

نزدیکتر از رگ گردن

خُـــدآیــآ

حَوآسَتــــ هَســـــت ؟؟؟

صـــدآی هق هق گـــریه اَم اَزهَمون گـــلویى میآیــَد

که

تو از رَگش به مَــــن نــَزدیــ ـکــ تَـــری

بدهکار

"من و تو "خیلی کارها به دنیا بدهکاریم...!
مثل یک عکس دو نفره...
یا چرخ زدن بی دلیل در خیابان...
یا بستنی خوردن در یک روز برفی...!
حتی....
چاپ کردن عکس دو نفره...
مریض شدن و گلودرد به خاطر بستنی روز برفی...!
بیبن...!
من و تو خیلی کار داریم...
من و تو حتی اشناییمان را به دنیا بدهکاریم...

غریبه!!!!!!

هی غریبه!
روی کسی دست گذاشتی که همه دنیامه...
بی وجدان اینقدر راحت به او نگو عزیزم...

پشیمانی

پشیمانی برای کارهایی که انجام داده ای ....



به مرور زمان از بین میرود ....



اما ....



پشیمانی کارهایی که هرگز نکرده ای ...



تا آخر عمر عذابت میدهد ....

بازیگر

اگر " بازیگر ِ " زندگی خود ....


نباشی ....



مسلما ... " بازیچه ء " آن خواهی شد ....